- قوری گل (گُ)
دهی است از دهستان چالدران بخش سیه چشمۀ شهرستان ماکو، سکنۀ آن 70 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
معنی قوری گل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(شَ گُمْ بَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان سیلتان شهرستان بیجار، سکنۀ آن 150 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
(گُ)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان راه جرد شهرستان قم، سکنۀ آن 20 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
(مَ حَلْ لَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان مهاباد. در 15هزارگزی شمال باختری مهاباد و 10هزارگزی باختر شوسۀ مهاباد به ارومیه و در دره واقع هوای آن معتدل مالاریائی است. 76 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه، محصول آن غلات، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
(قَ رَ گُ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بارمعدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 18 هزارگزی جنوب چکنه بالا واقع است. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 225 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری و ابریشم بافی است. راه مالرو دارد. مزارع کلاته حاجی میرزا یا سیدها جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
(قُ نُ دِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان دیکلۀ بخش هوراند شهرستان اهر، سکنۀ آن 94 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر